بایگانی

Archive for دسامبر 2011

در عجبم از این مردم ساده که همه چیز یادشان میرود حتی آدمکشی ج.ا


در عجبم از این مردم ساده که همه چیز یادشان میرود حتی آدمکشی ج.ا

در چند روز اخیر که دعوا بر سر تنگه هرمز جدی شده و بوی جنگ بدجور بلند شه خیلی دلم میخواست که نظر مردم و بدونم اما در کمال تعجب به این نظر ها هم برخوردم که البته تعداشان کم هم نبود:
اگه دعوایی هست بین دولتهاست و به مردم نباید فشار بیاد.
آمریکا اگه راست میگه بیاد دولت و عوض کنه.
آمریکا حق تحریم نفت ایران را نداره.
بستن تنگه هرمز حق مسلم ماست خاک خودمونه اگه کسی میخواد رد بشه باید پول بده.
اگه نفت ما تحریم کنند باید درس حسابی بهشون داد.
ایران قویترین ارتش منطقه است هیچ کدوم از این کشورهای عربی زورش بهش نمیرسه.
ندیدی چطوری پهبادشون و گرفتیم، جرات همله ندارند.
کسی جرات جنگ با ایران را نداره چون ما خلی کله خریم.
خداکنه جنگ نشه وگرنه اوضاع از این هم بدتر میشه نون سنگگ میشه 5000 تومان.
آمریکا داره ایران و تهدید میکنه ایران هم حق داره جواب بده!
یه چیزی هست که میگن آمریکا شیطان بزرگه!
آمریکا حمله کنه ایران هم میشه مثل افقانستان و عراق(کلا هیچی یادشون نمیاد).
آخرسرش امریکا ایران و تجزیه میکنه.
اینها همه سیاه بازیه امریکا با ج.ا مشکلی نداره.
و ….

شرمنده ام که اینجوری میگم ولی ای جماعت ابله که هرچی میکشیم از شماست به این زودی همه چی یادتون رفت؟ به این زوردی یادتون رفت کیه که داره به همه فحش خواهر و مادر؟ یادتون نمیاد که کی داره از همه تروریستای عالم حمایت میکنه؟ یادتون نمیاد که کیه داره 33 سال میگه مرگ برا این و اون؟ یادتون نمیاد کیه داره 33 سال همه دنیا رو تهدید میکنه؟ یادتون نمیاد کی بچه های ما را 8 سال سر هیچی به کشتن داد؟ یادتون نمیاد همین 2 سال پیش از روی بچه های ایران با ماشین رد میشدن و حمام خون راه انداخته بودند؟ ای بابا واقعا چتونه؟ شما دیگه چه جور موجوداتی هستید؟
33 سال دنیا داره ج.ا و دعوت به آرامش و گفتگو میکنه اما این ج.ا که داره تمام ثروت ملی ما را چپاول میکنه و یه تیکه اشغال هم میندازه جلوی مردم که صداشون درنیاد. نمیخواد خیلی به خودتون فشار بیارید همین دوسال پیش که یادتون هست! این همه آدم کشتن و باطوم زدند و زندانی کردن تجاوز کردن و … سر این که فقط رایمان را خواستیم
ما مردم ایران که کلا تعطیلیم و حس اعتزاض نداریم اصلا تکلیفون را با خودمون را هم نمیدونیم، بزارید لااقل دنیا که دیگه جونش به لبش رسیده یه کاری کنه، سر جدتون این همه بچه گانه فکر نکنید. خسته نشدین از این همه بدبختی از این همه گرفتاری از این همه بی ابرویی توی دنیا

دوستان بالاترینی که الان توی ایران ساکن هستید: خوهشم از شما اینه که فعالیتتون و محدود به اینترنت نکنید 90 درصد کسانی که از اینترنت استفاده میکنند قدرت استدلال دارند و متوجه مشکل میشن، این مردم سطح خیابون هستند که وقت فکر کردن ندارند و همش دنبال یه لغمه نون دارند میدوند.
توی تاکسی، مترو، اتوبوس، سف نون خلاصه هرجا که کسی بود تا بشه صحبت کرد مردم و از این اشتباه دربیارید هر بلایی که داره سرمون میاد حقمونه باید بیاد، یکم بیشتر فعالیت کنیم میشه مردم و آگاه کرد که این دفه اگه جنگی شد مثل جنگ با عراق رگ گردنها بیرون نزنه و از ج.ا حمایت نکنند. این دفعه اگه جنگی شد فقط و فقط یه مقصر داره ائن هم جمهوری اسلامی الله است و بس.
من نمیگم فعالیت کنیم و تضاهرات راه بیندازیم چون میدونم عملی نیست و اقدر همه دچار روزمرگی شدنه که امکان این کارا نیست فقط مردم آگاه بشن که دنیا مقصر نیست. اگه ویرانه ای هم باقی بمونه میشه امید داشت که دوباره ساختش ولی با ج.ا این ویرانه هم باقی نمیمونه.

دسته‌ها:دسته‌بندی نشده

جرم: شهروند ایران بودن – گناه: آخرین جفتک حکومت الله


نمیدونم از بد روزگار یا خوب روزگار کار من کشیده به این کشورهای کوچولوی حاشیه خلیج فارس من در منطقه ای زندگی میکنم که تعدادی از سفارت خانه های کشورهای خارجی در آنجا هستند و به منطقه دیپلوماتیک معروف است، یکی دو روز بعد از حمله به سفارتخانه بریتانیا، من به همراه همسرم و سگم داشتیم قدم میزدیم و از هوای خنک این روزهای خلیج فارس لذت میبردیم که یه ماشین پلیس در نزدیکی ما توفق کرد و پرسید اینجا چه کار میکنید (راستش توی این چند روز یکم امنیت این محله بالا رفته و پلیس زیاد رفت و آمد میکنه) داشتم بهش توضیح میدادم که گفت مدارکت را نشون بده من هم مدارکم توی ماشین بود بهش گفتم که مدارکم توی ماشینه و همراهم نیست، بعد پرسید که ملیتت چیه؟ تا کفتم ایرانی هستم اسپری فلفل و برداشت و ترمز دستی ماشین و کشید و پرید پایین انقدر عصبانی به سمت ما امد که سگ من هم شروع به پارس کردن کرد. خلاصه سگم را آروم کردم و تا خواستم برم سمت پلیس که ادامه حرفم را بزنم حالت تدافعی گرفت و گفت جلو نیا و فاصله را رعایت کن، من هم شکه شده بودم اخه داستان چیه؟ ما که کار اشتباهی نکردیم مثل همه که دارن نزدیک ساحل پیاده روی میکنن ما هم داشتیم راه میرفتیم!
یه دفعه توی بیسیمش شروع کرد بلند بلند عربی صحبت کردن. از لابلای حرفاش فقط تونستم دوتا ایرانی و بفهمم! وقتی هم که حرف میزد 4 چشمی داشت ما رو نگاه میگرد و دستش روی اسپرش بود دقیقا انگار مجرم دستگیر کرده!
من که کلا ترسیده بودم تازه یادم افتاده بود ای بابا سفارت بریتانیا، ایرانی، تروریست و هزار تا دلیل دیگه که چون من ایرانیم لایق همچین رفتاری هستم از جلوی چشمم رد میشد. استرسم زیاد شد که هیچی الان دستگیر میشیم به جرم تروریست بودن، این مملکت هم کلا با ایران چپ و حالا بیا درستش کن. یا دار میزننم یا اینجا توی زندان میپوسم خلاصه فکرم هزارجا رفت و داشتم از استرس میمردم، تمام ترس من و 100 برابر کنید اون رو هم همسرم داشت تحمل میکرد.
سرتونو درد نیارم نمیدونم توی بیسیمش چی گفت و چی شنید که بهمون با لحن خیلی عصبانی گفت برید و اینجا دیگه پیداتون نشه دوباره اگه اینجا ببینمتون حتما زندان دارید و از این حرفا.
 
ولی حالا خدایی نمیدونم گناه ما بود که ایرانی بودم یا گناه پدرامونه که انقلاب کردن، یا گناه ما بچه های انقلابه که اجازه میدیم این رژیم ابله این طوری با آبروی ما بازی کنه، نمیدونم کی یا چه دلیلی این همه فشار عصبی را که بر ما گذشت و توجیه کنه. چرا هیچ جای دنیا حتی توی وطنمون هم ما ایرانی ها رو به چشم بقیه ادمها نمیبینن؟ داشت اشکم در میومد که ای بابا ما چقدر بدبختیم توی ایران چون میخواستیم رایمون پس بکیریم چون میخواستیم یکم آزادی داشته باشیم از حکومت الله کتک میخوردیم اینجا هم چون اون یکی حکومت الله جفتک میندازه باید تحقیر بشیم.
تازه به اینجا هم تموم نمیشه از آخرین جفتک اسلامی به 100 نفر توضیح دادم که این جماعت مردم ایران نیستند و این ها یه مشت ادم مزدورن و … شدیم چوب دو سرگهی، برای نشون دادن بیگناهی مردم ایران مجبوریم وضعیت ایران و توصیف کنیم که اصلا ساده نیست. هر موقع هم دستان و تعریف کردم جواب شنیدم که یعنی 70 میلیون زورشون به این جماعت مزدور نمیرسه؟ که 33 ساله دارند تحملشون میکنند؟ یا مردم ایران خیلی بیقیرت و بی عرضه اند یا من دروغگو هستم!
 

دسته‌ها:دسته‌بندی نشده